
تعبیر "جامع الاضداد بودن" که در باره ی انسان کامل می گوییم، صفتی است که از هزار سال پیش علی (ع) با آن شناخته شده است. حتی خود سید رضی در مقدمه ی نهج البلاغه می گوید: مطلبی که همیشه با دوستانم در میان می گذارم و اعجاب آنها را برمی انگیزم این موضوع است که جنبه های گوناگون سخنان علی (ع) به گونه ای است که انسان در هر قسمتی از سخنان او که وارد می شود، می بیند به یک دنیایی رفته است:گاهی در دنیای عبّاد است و گاهی در دنیای زهّاد، گاهی در دنیای فلاسفه است و گاهی در دنیای عرفا، گاهی در دنیای سربازان و افسران است و گاهی در دنیای حکّام عادل، گاهی در دنیای قضاوت است و گاهی در دنیای مفتی ها.
صفی الدین حلی (قرن هشتم) در وصف این حضرت شعری سروده است که ترجمه ی آن چنین است:
اضداد در تو یک جا جمع شده اند؛ حلیمی در نهایت درجه ی حلم و شجاعی در نهایت درجه ی شجاعت، خونریزی در نهایت درجه ی خونریزی- در جایی که باید خون کثیفی ریخته شود- و عابد هستی در منتهی درجه ی عبادت، فقیری و جواد! نداری و بخشنده هستی. اخلاق تو آنچنان لطیف و رقیق و آنچنان نازک است که نسیم از لطافت این اخلاق شرمسار است، و آنچنان شجاعت و تهاجم و روح مجاهده ای داری که سنگ ها و جمادات و فلز ها در برابر آن آب می شوند. روح تو آن نسیم لطیف است یا این قدرت و صلابت و قوّت؟
انسان کامل یعنی انسانی همچون علی (ع) که قهرمان همه ی ارزش های انسانی است، در همه ی میدان های انسانیت قهرمان است.
درسی که ما از زندگانی آن حضرت باید بگیریم این است که اشتباه نکنیم که فقط یک ارزش را بگیریم و ارزش های دیگر را فراموش کنیم. ما نمی توانیم در همه ی ارزش ها قهرمان باشیم ولی در حدی که می توانیم همه ی ارزش ها را با هم داشته باشیم؛ اگر انسان کامل نیستیم، بالاخره یک انسان متعادل باشیم.
No comments:
Post a Comment